هوالسَّمیع.

 برق چشمها و گوشهایش.

گفتم کِی وقت داری ببینمت، یک کم درد دل کنیم؟ گفت: همین الان. بگوکجایی؟خودم میام پیشت.
یک ساعت نشده پشت در خانه بود. بدون هیییییییچ تشریفاتی. گفت که فقط آمدم تا برایم حرف بزنی .

آنقدر یهویی آماده شنیدن بود که خودم آنقدر یهویی حرفامو آماده نکرده بودم.

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روغن زیتون بکر Kristin Cody شیمی رسانه فعالیتهای شورای دانش آموزی بانک مقالات حقوقی جزوه دان مشاوره کنکور ریاضی کویر رایانه کنکور نامه